هنوز هم می توان شهید شد

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

خاطره خانم رجالی از شهیده نجمه هارونی

همیشه همه جا همه به متانت و خانومی نجمه حرف میزنن، مصداق کم گو و گزیده گو درموردش صدق میکنه واقعا، فک نمیکنم کسی ازش خاطره بدی داشته باشه از بس خانوم و خوش اخلاق بود

همیشه بهم میگفت دعا کن عاقبت بخیر بشم و دعا کن همیشه راه درستو انتخاب کنم، از این حرفا زیاد میگفت کلا خدا بیامرز که خدا اینجوری انقد قشنگ عاقبت بخیرش کرد! شهادت!

درباره عکسای عروسیش باهم حرف میزدیم دوهفته پیش که قرار بود خودم عکاسش باشم😥

۰۳ آبان ۹۸ ، ۱۲:۱۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خاطره ای از اردوی جهادی شهیده مطهره هاشمی

یکی از دوستان شهیده مطهره هاشمی فر گفتن :

 وقتی باهم توی اردوی جهادی بودن، یه روز یکی از دختربچه ها از روسری مطهره خوشش اومد، مطهره معلم کلاس دومی ها بود، روسری شو درآورد داد به اون دختر و خودش روسری اضافی یکی از دوستامون رو سر کرد.

۰۳ آبان ۹۸ ، ۱۰:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خاطره خانم الهه حسینی از شهیده نجمه هارونی تو روزهای بارونی

یادمه هرموقع با نجمه بودم اگه بارون میومد من شروع میکردم به تند رفتن نجمه هم همیشه میگفت نعمت خداست تند رفتن نداره که منم همیشه واسه اینکخ سربه سرش بذار میگفتم منم تند میرم که نعمت خدا له نشه دیگه 😭

۰۳ آبان ۹۸ ، ۰۸:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خاطره یکی از اقوام شهیده حدیثه ملکی

من تمام زندگی و خاطراتم با حدیثه بود

اون به من خیلی تو درس ریاضی کمکم میکرد

منم امسال سال آخرم بود میگفت که خودم بهت برنامه درسی میدم تا دانشگاه قبول بشی

گفت که هر هفته بهت زنگ میزنم میپرسم چی کارا کردی

اما فقط یه هفته زنگ زد و بعدشم که این اتفاق افتاد

اون میگفت که خدا کسی رو که خیلی دوست داره زود میبره پیش خودش تا سمت گناه نره

۰۲ آبان ۹۸ ، ۲۲:۵۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خاطره یکی از آشنایان شهیده مینا کرامتی راد

سلام من همسایه خونه پدری مینا هستم جز خوبی ازش چیزی ندیدیم

از بچگی آروم خانم با ادب ومحجبه بود نماز شبش قطع نمیشد

با اینکه همسایه بودیم هرگز صدای بلندی از این خونه نشنیدیم

محل ما همه عزادار این دخترن پیر وجوون نداره

۰۲ آبان ۹۸ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطره خانم رویا کرامت نژاد از دوستان دانشگاهی شهیده مینا کرامتی راد

آرامش. وقار. متانت. کم گو. گزیده گو
هیچ وقت خودشو برتر از کسی نمیدید! مثلا من اون موقعا چادری نبودم ولی تا وقتی با مینا بودم هیچ نگاه از بالا به پایینی نداشت.(درصورتی که میشد دید کسانی که از بالا به پایین نگاه میکنن شاید خودمم الان اینطوری باشم ولی مینا خیلی خوب این چیزا رو با خودش حل کرده بود) و در باطن هم معلوم بود یعنی حداقل حس میکردی هیچ خود برتر بینی نداره


یه بار تو اتاقمون نشسته بود. با زهرا خدابنده بودیم و داشتیم درباره مادرشوهر و عروس و وظیفه مرد مابین عروس و مادر؛ حرف میزدیم... مینا گفت: "بچه ها هیییییچ وقت از شوهرتون نپرسید که منو بیشتر دوس داری یا مادرتو؟ چون تو قلب؛ دو نفر به یک اندازه جا نمیشن! یا مادرشو بیشتر دوست داره یا زنش رو! و اگر ما کلیک کنیم روی این موضوع خوب نیس اگر مارو بیشتر دوس داشته باشه بازگو کردنش ناراحتش میکنه و اگر مادرشو بیشتر دوس داشته باشه بازگو کردنش مارو ناراحت میکنه‌. لذا هیییییچ وقت کلیک نکنید که همسرتون کی رو بیشتر دوس داره!! "

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۹:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطره خانم زینب کرمی از دوستان مدرسه قرآنی شهیده نجمه هارونی

نجمه دختر پاک و اهل علم و فعالی بود

من پارسال توی کلاس تدبر در قرآن مدرسه قرآن و عترت با نجمه جان آشنا شدم ترم دوم دوره های تدبر 
خب نجمه چون خیلی گزاره های جالبی در مورد آیات به ذهنش می‌رسید خیلی زود نظر همه ی کلاس رو به خودش جلب کرد و خیلی به چشم اومد 
و اینکه در طول ترم اینو ازش شنیدم که می‌گفت «من (نجمه) از ائمه همیشه علم خواستم ولی اندازه خودم, در حالی که ما هرچی بخوایم بهمون میدن و من تصمیم گرفتم که از ائمه بخوام ظرف وجود منو برای کسب علم بیشتر بزرگ و بزرگ تر کنن»

من به عنوان دوستش فکر میکنم ظرف وجود نجمه آنقدر بزرگ شده بود که تحت تعلیم حضرت علی علیه‌السلام قرار بگیره
چون شیعیان بعد از مرگ تحت تعلیم ایشون قرار میگیرن و انشاالله نجمه جان هم مستثنی نیستند

نجمه درس سوره فیل رو داوطلبانه ارائه دادن خب خیلی خوب و مسلط این کارو انجام داد و میشد لذت بردن استاد معظمی رو از ارائه نجمه به راحتی متوجه شد

در مورد ازدواج جوان ها هم فعال و دلسوز  بودن هر چه از دستش بر میامد انجام میداد و نتیجه رو به خدا می سپرد من و ایشون چند مورد خواستگاری رو جور کردیم هر چند به نتیجه نرسید

به هر حال خیلی حیف شد که همچین دختری از این دنیا پر کشید امیدوارم همنشین حضرت زهرا سلام الله علیها باشن

خدا به همه ی ما صبر بده و نجمه ی عزیز رو غرق در رحمتش کنه
انشاالله

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خاطرات یکی از اقوام شهیده مینا کرامتی راد، خانم مطهره املاکی

مینا جان دختر عمه بابام بود، همه خاطرهایی که از مینا جان دارم جز مهربونی و خوش رویی و خوش برخوردیش نیس .همیشه تبسم به لب داشت و با همه با مهربونی رفتار میکرد وقتی باهاش هم صحبت میشدی اون آرامشی که تو وجودش داشت، بهت انتقال پیدا میکرد و واقعا ارزشمند بود.  دوست داشت خانوادهای فامیل با هم ارتباط بیشتر داشته باشن از هم اگر دلگیری کدورتی دارن کنار بزارن و خودش هم سعی میکرد در این مواقع بین خانوادها صمیمت ایجاد کنه. در واقع بدون اغراق باید بگم فرشته زمینی بود که از کنار ما رفت روحش شاد یادش همیشه در قلبمون باقیست 💔😭
 نشد خواسته شو برآورده کنم قرار بود آخرین بار برام عکس از بچه گلش بفرسته ک طراحی کنم ولی متاسفانه خیلی زود آسمونی شدی میناااا جاااانم😭❤💔😭

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۴:۴۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطره از خانم سحر رفیع درباره شهیده نجمه هارونی

نجمه خیلی دختر خوبی بود
مادر من معلمش بود (خانم فریبا دباغی)
و خودم و خواهرم توی سرویس و مدرسه خیلی باهم حرف میزدیم
و ما واقعا ازش خوشمون میومد
وقتی شنیدم شهید شده بیشتراز اینکه براش ناراحت بشم خوشحال شدم
چون لیاقت شهادت رو داشت
خیلییی دختر خوبی بود
یک دختر معصومی که ته مینی بوس بود و همیشه یک دعا میخوند توی راه مدرسه منم از ان یاد گرفته بودم و دعا میخوندم
بیشتر زیارت عاشورا می خوند
هیچ وقت ازش کارهای زشت و زننده ندیدم و همیشه با فکر حرف میزد

دختر ساده ای که همه دوستش داشتند
با اینکه نجمه هم سن من نبود ولی بسیار خونگرم بود❤

نجمه اهل ورزش هم بود

خیلی دوستش داشتم تا اسمش رو شنیدم که شهید شده یاد ان چهره گرم و صورت نورانی و زیباش افتادم و پاک دلی که داشت

کلا میشه گفت یک انسان به معنای واقعی کلمه❤
روحشون شاد و یادشون گرامی

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تسبیحی که نجمه جان هدیه گرفت

این پست اینستاگرامی نجمه است:

یکی از بهترین لذت های دنیا گرفتن هدیه ست
اونم از جدید الورود.... مرسده عزیزم از آشنایی و رفاقت باهات خیلی خیلی خیلی خوشحالم....
رفاقتمون پایداااار ....
ایشالا با همدیگه تا تهش بریم ...
بهشتی بشیم...

۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۸:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰