هنوز هم می توان شهید شد

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مینا کرامتی راد» ثبت شده است

خاطره یکی از دوستان شهیده مینا کرامتی

مینا تو دانشکده ما بود. دختر خونگرم و مهربونی بود.

یه روز تصمیم گرفتم دعوتشون کنم خونمون. وقت شام که شد سفره شام رو جدا انداختیم. با اینکه خونه ما خیلی کوچیک بود ولی من و مینا رفتیم تو آشپزخونه تنگ دوتایی نشستیم لوبیا پلو خوردیم. مینا از جدا کردن سفره هامون خیلی خوشش اومده بود. همون شب برام از شروع زندگی شون تعریف میکرد. اینکه چقدر ساده رفتن سر خونه زندگی شون و...

تعریف که میکرد تعجب میکردم ازش. باورم نمی شد که مینا تا این حد ساده زیست باشه. تو ذهنم این بود که مینام مثل بعضی از عروسای این دوره زمونه درگیر مادیات و ... است. ولی اینطور نبود

۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۵:۳۳ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطره یکی از آشنایان شهیده مینا کرامتی راد

سلام من همسایه خونه پدری مینا هستم جز خوبی ازش چیزی ندیدیم

از بچگی آروم خانم با ادب ومحجبه بود نماز شبش قطع نمیشد

با اینکه همسایه بودیم هرگز صدای بلندی از این خونه نشنیدیم

محل ما همه عزادار این دخترن پیر وجوون نداره

۰۲ آبان ۹۸ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطره خانم رویا کرامت نژاد از دوستان دانشگاهی شهیده مینا کرامتی راد

آرامش. وقار. متانت. کم گو. گزیده گو
هیچ وقت خودشو برتر از کسی نمیدید! مثلا من اون موقعا چادری نبودم ولی تا وقتی با مینا بودم هیچ نگاه از بالا به پایینی نداشت.(درصورتی که میشد دید کسانی که از بالا به پایین نگاه میکنن شاید خودمم الان اینطوری باشم ولی مینا خیلی خوب این چیزا رو با خودش حل کرده بود) و در باطن هم معلوم بود یعنی حداقل حس میکردی هیچ خود برتر بینی نداره


یه بار تو اتاقمون نشسته بود. با زهرا خدابنده بودیم و داشتیم درباره مادرشوهر و عروس و وظیفه مرد مابین عروس و مادر؛ حرف میزدیم... مینا گفت: "بچه ها هیییییچ وقت از شوهرتون نپرسید که منو بیشتر دوس داری یا مادرتو؟ چون تو قلب؛ دو نفر به یک اندازه جا نمیشن! یا مادرشو بیشتر دوست داره یا زنش رو! و اگر ما کلیک کنیم روی این موضوع خوب نیس اگر مارو بیشتر دوس داشته باشه بازگو کردنش ناراحتش میکنه و اگر مادرشو بیشتر دوس داشته باشه بازگو کردنش مارو ناراحت میکنه‌. لذا هیییییچ وقت کلیک نکنید که همسرتون کی رو بیشتر دوس داره!! "

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۹:۳۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

خاطرات یکی از اقوام شهیده مینا کرامتی راد، خانم مطهره املاکی

مینا جان دختر عمه بابام بود، همه خاطرهایی که از مینا جان دارم جز مهربونی و خوش رویی و خوش برخوردیش نیس .همیشه تبسم به لب داشت و با همه با مهربونی رفتار میکرد وقتی باهاش هم صحبت میشدی اون آرامشی که تو وجودش داشت، بهت انتقال پیدا میکرد و واقعا ارزشمند بود.  دوست داشت خانوادهای فامیل با هم ارتباط بیشتر داشته باشن از هم اگر دلگیری کدورتی دارن کنار بزارن و خودش هم سعی میکرد در این مواقع بین خانوادها صمیمت ایجاد کنه. در واقع بدون اغراق باید بگم فرشته زمینی بود که از کنار ما رفت روحش شاد یادش همیشه در قلبمون باقیست 💔😭
 نشد خواسته شو برآورده کنم قرار بود آخرین بار برام عکس از بچه گلش بفرسته ک طراحی کنم ولی متاسفانه خیلی زود آسمونی شدی میناااا جاااانم😭❤💔😭

۰۲ آبان ۹۸ ، ۱۴:۴۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰